کل نماهای صفحه

‏نمایش پست‌ها با برچسب 22بهمن. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب 22بهمن. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۴ بهمن ۲۱, چهارشنبه

ایران-مریم رجوی درمورد انقلاب57

ایران-مریم رجوی درمورد انقلاب57

جواناني كه بعد از انقلاب ۵۷ به دنيا آمده اند مي پرسند انقلاب بهمن چه بود؟


 انقلاب بهمن، ارادة يك ملت براي تغيير بود. شور و قيام براي  آزادي بود


انقلاب بهمن، آرزوهاي سركوب شدة ملتي بود كه خميني به اعتمادشان خيانت كرد و انقلابشان را ربود

ایران-از سخنان مریم رجوی

ایران-قسمت هائي ازپیامهای22 بهمن رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی

ایران-قسمت هائي ازپیامهای22 بهمن رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی

افسوس که آنچه روح راستین انقلاب- پدر طالقانی- آن را به‌راستی «خطرناکترین نوع استبداد» یعنی «استبداد در پس پرده دین» نامیده بود، به سرعت تحت «ولایت» سفیانی خمینی به قدرت خزید و هم‌چون افعی شرزه، از زیر ردای این دجال ضدبشر سر برآورد! 
زیرا از این پیشتر، ارتجاع خمینی به‌طور تاریخی و عقیدتی، رهبری انقلاب را ربوده و در آن واحد، هم از مشروعیت انقلاب و هم از مشروعیت و مرجعیت مذهبی سوء‌استفاده می‌کرد. اما چنان‌چه سریعاً به اثبات رسید، به‌رغم محبوبیت گذرای سیاسی- اجتماعی، او نه از نظر تاریخی و نه از نظر ایدئولوژیک و طبقاتی هیچ ظرفیت و استعداد و صلاحیتی برای حفظ و پیش‌بردن انقلاب رهایی‌بخش خلق ما نداشت و به‌دلیل یک چنین «سرقت» تاریخی- ایدئولوژیک که در تصاحب ناشایست محصول کار و مبارزه تمامی مردم ایران خلاصه می‌شود، نمی‌توانست پاسخگوی هیچ‌یک از مسائل مبرمی باشد که ملت به آن خاطر قیام کرده بود. به‌ویژه خمینی بر اساس طینت قرون‌وسطایی‌اش، هرگز نمی‌توانست پاسخگوی مسأله و شعار مرکزی انقلاب، که همانا «آزادی» های دموکراتیک 
بوده، باشد
انقلابی که نه مرد و نه خاکستر شد ـ مسعود رجوی، 22بهمن 1373

... افسوس که به علت کمبود سطح آگاهی و تشکّل و ضعف قوای انقلابی - که از آثار نیم‌قرن دیکتاتوری پهلوی بود‌- رهبری انقلاب به دست خمینی، این دزد بزرگ امید و اعتماد مردم، افتاد. اگر‌چه رژیم استبداد مذهبی او، در قیاس با رژیم شاه، صدبار جنایتکارتر از آب درآمده است، امّا اراده مردم برای پیگیری شعارهایی که در انقلاب ضدسلطنتی به‌خاطرش به‌پا خاستند، هرگز سست نشد.‌ به یمن همین اراده ملی و انقلابی و مقاومتی که با تقدیم یک صد هزار شهید در برابر رژیم ضدانسانی و ضدایرانی خمینی شکل گرفت، خوشبختانه انقلاب نه مرد و نه خاکستر شد، 
بلکه در مداری متکاملتر، تداوم و تعمیق پیدا نمود 

باید معلوم می‌شد که چه کسانی در برابر ارتجاع و انحصارطلبی می‌ایستند و چه کسانی مجیز خمینی و «خط ضدامپریالیستی امام» را می‌گویند. چه کسانی قانون اساسی ولایت‌فقیه را می‌پذیرند و چه کسانی به آن «نه» می‌گویند و حمله و هجوم چماقداران و قداره‌بندان ارتجاع و سرکوب و شکنجه و اعدام را به جان می‌خرند
 چه‌کسانی در برابر سلطه کامل دیکتاتوری به مقاومت برمی‌خیزند و چه‌کسانی تسلیم می‌شوند و بر جنگ و سرکوب خمینی صحه می‌گذارند. چه‌کسانی بر شعار صلح و آزادی و بر سرنگونی تام و تمام رژیم ضد‌مردمی خمینی پای می‌فشارند و چه‌کسانی، در توهم استحاله رژیم و به طمع مذاکره با آن به مقاومت پشت می‌کنند و در آرزوی میانه‌رو شدن آخوندها و جستجوی جایی در زیر قبای آنها، شعار «البته خمینی» سر می‌دهند 
در چنین مسیری بود که جنبش مقاومت شکل گرفت و اجازه نداد که خمینی همه استعدادهایی را که انقلاب ضدسلطنتی شکوفا کرده بود، در ماشین جنگ و سرکوب خود منهدم کند و ارزشها و آرمانهای انقلاب را برای همیشه به‌فراموشی بسپارد. 
مقاومت در برابر ارتجاع و انحصارطلبی و سرکوب زنان، از همان فردای روی کارآمدن خمینی آغاز شد و تا زمانی که کوچکترین اثری از آزادیها برجا بود، به‌صورت سیاسی و مسالمت‌آمیز در سراسر کشور استمرار و گسترش پیدا کرد. وقتی هم که در 30خرداد1360، خمینی از پس گروه‌های چماقدار و اوباش سرکوبگرش بیرون آمد و خود شخصاً دستور آتش‌گشودن به روی تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم تهران را صادر کرد، پیشتازان مقاومت مردمی، در قیام به وظیفه میهنی و آغاز مقاومت مسلحانه انقلابی برای سرنگونی استبداد خون‌آشام مذهبی درنگ نکردند.‌ این مقاومت بود که نخستین ائتلاف پایدار ملی و میهنی (شورای ملی مقاومت) را برای جایگزینی رژیم آخوندی بنیان نهاد و در 
مسیر پیشرفت نظامی و استراتژیکی خود، ارتش آزادیبخش ملی ایران را برپا نمود

مقاومت، شعله‌های سرکش انقلابرا فروزان نگه‌داشت ـ مسعود رجوی، 22بهمن 1376

ایران- سرقت تاریخی- ایدئولوژیک ـ مسعود رجوی، 22بهمن 61
مأموریت و نقش ضدتاریخی خمینی، ویران کردن انقلاب بزرگ مردم ایران بر سر آنهایی بود که خونش را دادند، رنجش را بردند، زندانش را کشیدند؛ بر‌سر مردمی که در برابر گلوله‌ها سینه سپر کردند و قبل‌ از همه بر سر کسانی که به‌ قول پدر طالقانی -روح راستین انقلاب ضدسلطنتی‌- راه جهاد و انقلاب را گشودند. در یک کلام، خمینی که از پیش‌بردن انقلاب به جانب آرمانهای آزادیخواهانه و عدالت‌طلبانه عاجز بود، می‌باید نیروهای آزاد شده در انقلاب را سرکوب و نابود می‌کرد: با قرار دادن آنها در برابر جوخه‌های اعدام، با کشتار و شکنجه آنها در سیاهچالها و «واحدهای مسکونی» اوین و قزلحصار و گوهردشت ، یا با ریختن آنها به تنور جنگ ضدمیهنی. شکنجه و اعدام، سهم مجاهدین و مخالفان و تنور جنگ سهم موافقان خمینی (یعنی نیروهای خودش) و دیگر اتباع ایران بود.
و خوشا مقاومتی که تا امروز نگذاشته است خمینی و رژیمش تمامی نیروهای آزاد شده در انقلاب ضدسلطنتی را نابود کنند و نشان داده است که مردم و تاریخ ایران ننگ تسلیم در برابر غاصب و دزد بزرگ قرن -غاصب حق حاکمیت مردم ایران و دزد بزرگ رهبری انقلاب ضدسلطنتی‌- را پذیرا نشده‌اند.
به این ترتیب، مقاومت، به‌کوری چشم آخوندها، شعله‌های سرکش تسلیم‌ناپذیری و انقلاب را پیوسته فروزان نگه‌داشت تا روزی که ارتش آزادی دست در دست تمامی مردم ایران بساط رژیم دجال و ضد‌بشر و طومار حیات ننگین آن را در‌هم بپیچد. رژیمی که در جنایت و هلاک حرث و نسل ایران و ایرانی از رژیم ستم‌شاهی فراتر رفته است.

الهام و اثرپذیری جامعه از پیشتازان فداکارش ـ مسعود رجوی، 22بهمن 1380.

یاد همه شهدا و یاد آن همه پاکباختگی و شور و غرور ملی و مردمی گرامی باد. به‌ویژه باید به روان پاک شهدای پیشتاز فدایی و مجاهد خلق و نیز کلیه پیشتازان مبارز دیگر درود فرستاد. آنها که به‌مثابه پیشاهنگان راستین انقلاب، با مبارزه مسلحانه راه قیام را گشودند و در این مسیر همه خطرات و شکنجه‌ها را به جان خریده و از هیچ جانبازی دریغ نکردند.
تأسف‌بار است که خمینی دجال، این دزد بزرگ قرن، توانست رهبری انقلاب بزرگ مردم ایران را به‌لحاظ تاریخ و عقیدتی سرقت نماید. او امید و اعتماد توده‌های مردم ما و همه دستاوردهای رهایی‌بخش انقلاب را سبعانه لگدمال کرد و به جد کوشید تا همه چیز و همه کس و همه پدیده‌ها و کلمات انقلابی را، در دریای ظلمت و ابتذال غرقه ساز

خلاء تاریخی رهبری، مسأله اساسی و محوری انقلاب1357 ـ مسعود ر جوی 22بهمن 1364

شیخ و شاه، همزاد یکدیگر ـ مسعود رجوی،22بهمن 1379

شیخ و شاه از بابت ارتجاع و واپس‌گرایی، و از بابت مردم‌ستیزی و آزادی‌کشی، همزاد یکدیگرند. شاه می‌گفت سایه خداست و سلطنت موهبتی الهی است که در ابناء ذکور او نسل بعد از نسل، جریان می‌یابد و پسرش هم ولیعهد و ولایت عهد است. شیخ هم روی دست شاه بلند شده و می‌گوید که ولایت و سلطنت مطلقه از آن اوست، ولی خدا، خلیفه پیغمبر و نایب امام زمان است. اگر هم بپرسید خلیفه و نایب برای چی؟ خمینی هم‌چنان‌که در بهمن سال63 تأکید می‌کرد، می‌گوید «خلیفه می‌خواهیم که دست ببرد، حد بزند، رجم (سنگسار) کند».
حتی بعد از انقلاب ضدسلطنتی هم هنوز در خرداد1358 می‌گفت: «هر کسی که جمهوری بخواهد دشمن ماست. برای این‌که اسلام را نمی‌خواهد. هر کس که جمهوری دموکراتیک بگوید دشمن ماست»